شهدا سال 65 -خاطراتی از برادر شهید اکبر ربیعی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اکبر ربيعي »
در آخرین اعزام به جبهه، چون مدت ۲۲ روز از برگشتن او از جبهه نگذشته بود، از طرف خانواده از جبهه رفتن او ممانعت شد. به برادران گردان کمیل هم سفارش شده بود که از سوار کردن ایشان خودداری نمایند. ولی او بهوسیله دوستانش به خارج از شهر نیریز میرود تا در خارج از شهر سوار خودرو شود، ولی برادران گردان از بردن او به جبهه جلوگیری میکنند. بادلی شکسته و گریان و نالان بهوسیله خودروهای عبوری خود...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اکبر ربيعي »
در آخرین اعزام به جبهه، چون مدت ۲۲ روز از برگشتن او از جبهه نگذشته بود، از طرف خانواده از جبهه رفتن او ممانعت شد. به برادران گردان کمیل هم سفارش شده بود که از سوار کردن ایشان خودداری نمایند. ولی او بهوسیله دوستانش به خارج از شهر نیریز میرود تا در خارج از شهر سوار خودرو شود، ولی برادران گردان از بردن او به جبهه جلوگیری میکنند. بادلی شکسته و گریان و نالان بهوسیله خودروهای عبوری خود...
به یاد شهدای عملیات ثامن الائمه
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
ای شهیدان شهیـدان شـهـیدان عاشقم عاشق روی مهدی ای صبا از سر کوی مــهدی گشته سـرتاسـر جـسم و جــانم خونتان حافظ دین و قرآن بستهام بسته بر موی مهدی بر مشامم رسان بــوی مهدی غـرق عشــق امــام زمــانـــم یا بن زهرا ، یا بن زهرا ، یا بن زهرا ای شهیدان شهیدان شهیدان عاشقی همچو من بی سروپا یا امام زمان یابن زهرا یا بیا یک نگاهی به من کن خونتان حافظ دین و قرآن دیده کس ندیده بدنیا گشته...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
ای شهیدان شهیـدان شـهـیدان عاشقم عاشق روی مهدی ای صبا از سر کوی مــهدی گشته سـرتاسـر جـسم و جــانم خونتان حافظ دین و قرآن بستهام بسته بر موی مهدی بر مشامم رسان بــوی مهدی غـرق عشــق امــام زمــانـــم یا بن زهرا ، یا بن زهرا ، یا بن زهرا ای شهیدان شهیدان شهیدان عاشقی همچو من بی سروپا یا امام زمان یابن زهرا یا بیا یک نگاهی به من کن خونتان حافظ دین و قرآن دیده کس ندیده بدنیا گشته...
زندگینامه شهید بهرام زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » تحليل آماري »
یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی" میخواهیم از عاشقی سبز جامه سخن بگوییم که با اخلاق نیکویش، همگان را مجذوب خود میکرد و روحیه ستمستیزی و ایثار و فداکاری را به دیگران میآموخت. از محمدرضا زردشت که سال 1337 در خانوادهای متدین در شهرستان نیریز متولد شد. دوره دبستان را در مدرسه پروین اعتصامی و دوره متوسطه را در دبیرستان شهید دکتر بهشتی (شعله نیریز) گذراند. او شاگردی ممتاز و...
دانشنامه دفاع مقدس » تحليل آماري »
یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی" میخواهیم از عاشقی سبز جامه سخن بگوییم که با اخلاق نیکویش، همگان را مجذوب خود میکرد و روحیه ستمستیزی و ایثار و فداکاری را به دیگران میآموخت. از محمدرضا زردشت که سال 1337 در خانوادهای متدین در شهرستان نیریز متولد شد. دوره دبستان را در مدرسه پروین اعتصامی و دوره متوسطه را در دبیرستان شهید دکتر بهشتی (شعله نیریز) گذراند. او شاگردی ممتاز و...
مگس و مجس
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در عملیات والفجر 10 که در منطقه عملیاتی خرمال انجام شد. بچهها دو سرباز عراقی را به اسارت میگیرند و برای چند ساعتی آنها را نزد خود نگه میدارند. آنها با تکلم ناقص عربی شروع میکنند با اسیران مکالمه کردن. به آنها محبت کرده و به شوخی کردن میپردازند، یکی از برادران به دو سرباز عراقی تخمه کدو تعارف میکرد و میگفت، بگو "کدو"، بگو "مگس" و سرباز عراقی میگفت: "مجس" و همه میخندیدند. موقعی که میخواستند...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در عملیات والفجر 10 که در منطقه عملیاتی خرمال انجام شد. بچهها دو سرباز عراقی را به اسارت میگیرند و برای چند ساعتی آنها را نزد خود نگه میدارند. آنها با تکلم ناقص عربی شروع میکنند با اسیران مکالمه کردن. به آنها محبت کرده و به شوخی کردن میپردازند، یکی از برادران به دو سرباز عراقی تخمه کدو تعارف میکرد و میگفت، بگو "کدو"، بگو "مگس" و سرباز عراقی میگفت: "مجس" و همه میخندیدند. موقعی که میخواستند...
کلیات عملیات بیت المقدس ( آزادسازی خرمشهر )
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات بيت المقدس »
اشغال و تصرف خرمشهر در سال ۱۳۵۹ اندوه سنگینی بر روح، روان و جسم هر ایرانی نهاد. از روز تصرف این شهرستان مرزی که چون نگینی بر حاشیه اروندرود میدرخشید، همه ایرانیان دلسوز، برای آزادی این شهر لحظهشماری میکردند. لذا پس از شروع عملیات هجومی علیه دشمن و اتخاذ مواضع آفندی جهت بیرون راندن عراق از اراضی اشغالی، یکی از مناطقی که مدنظر فرماندهان و مسئولان جنگ بود و مردم نیز بیصبرانه منتظر آن بودند، منطقه خرمشهر بود....
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات بيت المقدس »
اشغال و تصرف خرمشهر در سال ۱۳۵۹ اندوه سنگینی بر روح، روان و جسم هر ایرانی نهاد. از روز تصرف این شهرستان مرزی که چون نگینی بر حاشیه اروندرود میدرخشید، همه ایرانیان دلسوز، برای آزادی این شهر لحظهشماری میکردند. لذا پس از شروع عملیات هجومی علیه دشمن و اتخاذ مواضع آفندی جهت بیرون راندن عراق از اراضی اشغالی، یکی از مناطقی که مدنظر فرماندهان و مسئولان جنگ بود و مردم نیز بیصبرانه منتظر آن بودند، منطقه خرمشهر بود....
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید حسین عسکری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حسين حسين عسکري »
آنان که باده را از می وصل پرکرده بودن، در صعود به آسمان معرفت، پلّههای هدایت را در یکچشم برهم زدن پیمودند و تا عرش اوج گرفتند... حسین سال ۱۳۴۰ در شهرستان نیریز با تولد خوشیمن خود، سرور و شادمانی را به خانواده هدیه نمود. در دامن مادری پاک و دوستدار حسین بن علی (ع) پرورش یافت و با شیر محبت مولایش حسین (ع) را از سینه مادر گرفت. همراه با پدر در مراسم عزاداری سالار شهیدان میرفت و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حسين حسين عسکري »
آنان که باده را از می وصل پرکرده بودن، در صعود به آسمان معرفت، پلّههای هدایت را در یکچشم برهم زدن پیمودند و تا عرش اوج گرفتند... حسین سال ۱۳۴۰ در شهرستان نیریز با تولد خوشیمن خود، سرور و شادمانی را به خانواده هدیه نمود. در دامن مادری پاک و دوستدار حسین بن علی (ع) پرورش یافت و با شیر محبت مولایش حسین (ع) را از سینه مادر گرفت. همراه با پدر در مراسم عزاداری سالار شهیدان میرفت و...
زندگینامه جانباز الله مراد مقصودی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
الله مراد مقصودی فرزند حسین، در تاریخ 17 مردادماه سال 1335 در شهر آبادهطشک از توابع شهرستان نیریز بدنیا آمد. او در خانوادهای متدین پرروش یافت. وی بعلت فراهم نبودن شرایط تحصیل نتوانست به تحصیل بپردازد و از دوران کودکی سعی نمود تا به خانواده کمک نماید، به همین خاطر به شغل کشاورزی پرداخت. ایشان مدتی در شهر اصفهان مشغول به کار شد و در سال 1357 در جلسات محرمانه نیروهای حزب الله شرکت مینمود و در راهپیمائیها...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
الله مراد مقصودی فرزند حسین، در تاریخ 17 مردادماه سال 1335 در شهر آبادهطشک از توابع شهرستان نیریز بدنیا آمد. او در خانوادهای متدین پرروش یافت. وی بعلت فراهم نبودن شرایط تحصیل نتوانست به تحصیل بپردازد و از دوران کودکی سعی نمود تا به خانواده کمک نماید، به همین خاطر به شغل کشاورزی پرداخت. ایشان مدتی در شهر اصفهان مشغول به کار شد و در سال 1357 در جلسات محرمانه نیروهای حزب الله شرکت مینمود و در راهپیمائیها...
زندگینامه جانباز سید صدرالدین ابطحی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
سید صدرالدین ابطحی فرزند سید ابراهیم، در تاریخ 10/5/1341 در خانوادهای از سادات ابطحی، مذهبی و متدین در روستای دهمورد دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را از طریق نهضت سواد آموزی فرا گرفت و همزمان به فعالیتهای کشاورزی در کنار خانواده مشغول گردید. برای گذراندن خدمت مقدس سربازی به ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست و پس از اتمام دوره آموزشی عازم میادین نبرد حق علیه باطل شد. در جبهه همراه با دیگر رزمندگان اسلام مردانه با متجاوزین...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
سید صدرالدین ابطحی فرزند سید ابراهیم، در تاریخ 10/5/1341 در خانوادهای از سادات ابطحی، مذهبی و متدین در روستای دهمورد دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را از طریق نهضت سواد آموزی فرا گرفت و همزمان به فعالیتهای کشاورزی در کنار خانواده مشغول گردید. برای گذراندن خدمت مقدس سربازی به ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست و پس از اتمام دوره آموزشی عازم میادین نبرد حق علیه باطل شد. در جبهه همراه با دیگر رزمندگان اسلام مردانه با متجاوزین...
گفتن کلمهای که اول آن مو است ممنوع
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از بمباران سال 1362 در منطقه جفیر که تعدادی از بچهها شهید و مجروح شدند. آنها مدام در مورد بمباران و موشک و هواپیما و.... صحبت میکردند. یکی دو روز بعد در چادر نشسته بودیم. شهیدان سعید بیگی، محسن پرهوده، محمد حسین کردگاری و آقایان قاسم زالپور، عزیز درویشی، غلامعلی فرخ و علی تاجبخش همه گرم صحبت بودند. یکی از برادران دانشجو هم به دیدار جبهه آمده بود. یک مرتبه یک موش بزرگ از یک طرف چادر...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از بمباران سال 1362 در منطقه جفیر که تعدادی از بچهها شهید و مجروح شدند. آنها مدام در مورد بمباران و موشک و هواپیما و.... صحبت میکردند. یکی دو روز بعد در چادر نشسته بودیم. شهیدان سعید بیگی، محسن پرهوده، محمد حسین کردگاری و آقایان قاسم زالپور، عزیز درویشی، غلامعلی فرخ و علی تاجبخش همه گرم صحبت بودند. یکی از برادران دانشجو هم به دیدار جبهه آمده بود. یک مرتبه یک موش بزرگ از یک طرف چادر...
بیاد هنرجویان و دانش آموزان شهید
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
ای هنرجویان با ایمان سلام باد از ما بر شماها صد درود وارد خاک وطن شدپیکر پاک شهید رفت او درجبهه تا تن را رها سازد ز ننگ در وصیت نامه گفت ای دوستان نازنین رهبرما درجهان پیرجماران است و بس جان بکف با امرو دستورخمینی می رویم مادرم از دادن فرزندخود دلشاد باش گریه کن از بهر من اما کمی آهسته باش من بکام خود رسیدم حجله من گور شد شد حمیدی در ره ایمان شهید آیه...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
ای هنرجویان با ایمان سلام باد از ما بر شماها صد درود وارد خاک وطن شدپیکر پاک شهید رفت او درجبهه تا تن را رها سازد ز ننگ در وصیت نامه گفت ای دوستان نازنین رهبرما درجهان پیرجماران است و بس جان بکف با امرو دستورخمینی می رویم مادرم از دادن فرزندخود دلشاد باش گریه کن از بهر من اما کمی آهسته باش من بکام خود رسیدم حجله من گور شد شد حمیدی در ره ایمان شهید آیه...